تأثیر شیوه های مدیریت منابع انسانی بر بهره وری گردش مالی و مالی شرکت ها

2

تاثير مديريت منابع انساني در زمينه سرمايه‏هاي برگشتي، محصولات عمليات مالي شركت: اين مقاله ارزيابي خطوط ارتباطي بين سيستم‏هاي با عملياتي با اجراي عالي و كارهاي شركت را مورد توجه قرار مي‏دهد. نتايج براساس نمونه ملي تقريباً از هزار شركت نشان مي‏دهد كه اين عمليات تاثير بسيار مهم آماري و اقتصادي بر روي هم نتايج كاري كارنه‏اني جنبره نشده و هم سنجشهاي بلند مدت و كوتاه مدت عمليات مالي شركت دارد. حمايت از پيش‏بيني‏هايي كه عمليات كاري با اجراي مالي بر روي كارهاي شركت در قسمت موكول به ارتباط بين آنها هست و با استراتژي‏هاي كه محدود مي‏باشند ارتباط دارد.


تاثير سياست‏هاي مديريت منابع انساني و كارهاي انجام شده او بر روي كارهاي شركت در زمينه مديريت منابع انساني، ارتباطات صنعتي و روان شناسي سازماني و صنعتي موضوع مهمي مي‏باشد. افزايش بدنه كاري شركت شامل بحث در زمينه استفاده انجام كارهاي شركت، اجراهاي مالي مي‏شود. كه شامل استخدام كارمند، بهترين روشهاي انتخابي، انگيزه رقابت، سيستم‏هاي اجراي مديريت، گسترش آموزش كارمندان كه مطمئناً دانش، مهارت و توانايي پتانسيل كاري كارمندان موجود در شركت را افزايش خواهد داد. همچنين انگيزه آنها را حفظ مي‏كند در حالي كه كارمنداني كه كارايي خوبي ندارند را تشويق به ترك شركت مي‏كند. بحث‏هاي موجود در رابطه با تحقيق عبارتند از پتانسيل منابع انساني موجود در شركت كه بايد مهم در نظر گرفته شوند، بخصوص در زمينه گسترش و اجراي نقشه‏هاي استراتژيك تجاري.
گرچه اين متن به مقدار زيادي تصوري مي‏باشد. اما به هر حال در پايان اين مقاله نتيجه گرفته خواهد شد كه كاراي انجام شده توسط مديريت منابع انساني مي‏تواند به ايجاد منبعي از سودهاي رقابتي محفوظي كمك كند. البته مخصوصاً زماني كه با استراتژيهاي رقابتي شركت برابر شوند.
در هر دودهه اين متن تئوري و هم خرمندي قراردادي پديد آمده در ميان منابع انساني رشدي وجود دارد كه سياست‏هاي سازماني منابع انساني البته در صورت شكل گيري مي‏تواند يك كمك مهم اقتصادي و مستقيم بر روي كارهاي شركت به وجود آورد. اين فرض وجود دارد كه بيشتر سيستم‏هاي كارآمد كارهاي HRM كه همزمان پتانسيل تكميلي را مورد كنكاو قرار مي‏دهند و كارها را با يكديگر تركيب مي‏كنند كه به تكميل استراتژي رقابتي شركت كمك مي‏كند، كه روي هم منابعي از سودهاي محفوظ رقابتي مي‏باشند. بدبختانه، مدارك خيلي كم تجربي از اين عقيده حمايت مي‏كند. كار تجاري موجود به طور گسترده بر روي كارهاي فردي HRM تمركز كرده كه به طور قائلي سيستم‏هاي HRM از يكديگر جدا مي‏كند.

اين تحقيق از منابع انساني قبل از طريق سه روش مجزا مي‏شود. اولاً سطح تحليلي كه براي برآوردن از تاثير كارهاي HRM بر سطح شركت استفاده مي‏شود، يك نظام مي‏باشد. كه از جنبه‏ هاي مختلف بيشتر از اينكه عملي باشد، استراتژيكي مي‏باشد. اين روش به وسيله ابزار پيشرفته و معتبر حمايت مي‏شود كه نظامندي (ويا سيستم) انجام كارها يا اجراهاي مالي كه با توجه به شركت مورد بررسي وفق مي‏دهد نشان مي‏دهد. دوم اينكه توجه تسهيلي بيشتر دركي مي‏باشد. متغيرهاي وابسته شامل هر دو هم نتايج كاري كارمندان خبره نشده و هم اندازه‏گيري كارهاي مالي در سطح شركت مي‏شود و نتايج براساس نمونه‏اي از شركت‏هاي ملي از تعداد زياد صنايع گرفته شده است. بعلاوه تحليل‏گران دو مشكل متادولوژي مورد توجه قرار مي‏دهند كه تحقيق براساس بررسي‏هايشان براين موضوع تكيه دارد.
سوم اينكه: اين تحقيق همچنين يكي از بهترين تست‏هاي پيش‏بيني را تهيه مي‏كند. كه تاثير انجام كارها با اجراهاي عالي بر كار شركت برهر دو درجه تكميل موكول شده است در ميان اين كارها و درجه مطابقت آنها (يا مناسبت خارجي) بين نظامبندي كارهاي شركت و استراتژي رقابتي آن است.
زمينه تئوري:
اين اعتقاد وجود دارد كه انجام كار توسط كارمنداني كه كارشان را فردي انجام مي‏دهند مطمئناً نتايجي بر سطح شركت خواهد داشت. و براي سالهاي مديدي است كه در آكادي‏ها شايع شده است. و اخيراً علاقه در اين زمينه زياد شده است. به هر زماني كه دانشجويان شروع به بحث درباره آن كردند به طور جمعي كاركنان شركت همچنين مي‏توانند يك منبع از سود رقابتي كه براي رقبايش مشكل است كه از آن تقليد كنند تهيه مي‏كند. به عنوان مثال، مرايت و مكمهان در سال 1992 براساس تئوري بر مبناي منابع شركت با رئيس سودهاي محفوظ رقابتي تهيه كنند البته زماني كه 4 نياز برآورده شوند. اول اينكه آنها بايد به فرايند توليدات شركت ارزشي بيفزايند: سطوح كارهاي فردي بايد اهميت داشته باشد. دوماً مهارتهاي جستجوي شركت بايد اندك باشد. زماني كه كارهاي انساني به طور نرمال توزيع شود، رايت و مكمهن يادداشت كرد تمام منابع انساني اين رو معيار را برآورده مي‏كند معيار سوم اين است كه سرمايه گذاريهاي سرمايه‏اي تركيب شده انساني كارمنداني شركت كه ارائه مي‏شود. مي‏تواند به آساني تقليد شود گرچه منابع انساني در معرض همان درجه از تقليد همانند تجهيزات و يا وسايل رفاهي نمي‏باشند. سرمايه‏گذاريها درشركت مخصوصاً در زمينه سرمايه انساني مي‏تواند بيشتر احتمال تقليد را به وسيله جداكردن كارمندان شركت از رقبايش كاهش دهد.
بالاخره منابع انساني شركت نبايد در معرض جانشيني به وسيله وسايل پيشرفته تكنولوژيكي باشد اگر آنها قرار است منبعي از سودهاي محفوظ رقابتي تهيه كنند. گرچه تكنولوژي‏‏هاي ذخيره كننده كار ممكنه برگشت‏ها براي بعضي از اشكال سرمايه گذاري در سرمايه انساني محدود كند. و تغييرات را به سوي اقتصاد خدماتي و سطوح بالاتر پيشرفت در بعضي صنايع تداوم مي‏بخشد و اشكال مختلف جانشيني كمتر از احتمال افزايش مي‏دهد.
كار رايت و ممكن اشاره بر اهميت منابع انساني در ايجاد سودهاي رقابتي شركت‏هاي مخصوص دارد يك مقاله پس در اين زمينه است آيا چگونه شركت‏ها مي‏توانند در زمينه منابع پتانسيل كه سود دهي به همراه دارد سرمايه گذاري كنند. در سال 1993 بيلي معتقد بود كه منابع انساني هميشه غيرقابل استفاده مي‏باشند چون كاركنان اغلب زير پتانسيل ماكسيمم شكل مي‏گيرند و سازمانها نيز تلاش مي‏كنند كه تلاش‏هاي مورد دلخواهشان را از كاركنان بيرون بكشند كه معمولاً برگشت‏هايي در افزايش هزينه‏هاي مربوطه تهيه مي‏كنند. بيلي بحث كرد كه كارهاي HRM مي‏توانند تلاش‏هاي دلخواه را تحت تاثير قرار دهد البته با توجه به تاثيرشان بر روي مهارتها و انگيزه كاركنان و با توجه به ساختارهاي سازماني كه كاركنان را با اين توانايي كه چگونه نقش‏هاي اجرا مي‏شود را كنترل كنند. كارهاي HRM مهارتهاي كاركنان با توجه به فراگيري دانش و گسترش سرمايه انساني شركت تحت تاثير قرار مي‏دهد.روش‏هاي استخدام كه سرمايه بزرگي از متقاضيان با كيفيت را آماده مي‏كنند كه بر طبق يك دستور انتخابي معتبر و مطمئن جفت مي‏شوند. كه تاثير جانشيني بر كيفيت و نوع مهارتهاي اساسي، تجربيات كاري، مربي گيري و پيشرفت مديريت مي‏تواند تاثير مهمي در پيشرفت كاركنان داشته باشد. تاثيرات حتي بر روي كاركنان داراي مهارت زياد مي‏تواند خيلي كم باشد اگر آنها انگيزه‏اي براي كار نداشته باشند. و كارهاي HRM در اين مورد مي‏تواند انگيزه كاركنان را به وسيله تشويق كردن آنها به كار هم كارهاي سخت و هم كارهايي كه نياز به دقت و ظرافت دارد افزايش دهد.مديران شركت تلاش مي‏كنند كه رفتارهاي كاركنان را هدايت و تحريك كنند كه عبارتند از ارزيابي‏هاي كار كه كارهاي فردي و گروهي را ارزيابي مي‏كند. كه اين ارزيابي‏ها را با سيستم‏هاي پاداشي محرك وصل مي‏كند. استفاده از سيستم‏هاي مترقي داخلي كه لياقت كاركنان را مورد توجه قرار مي‏دهد. و موارد محركي ديگر كه علايق كاركنان را با سهامداران هرديف كنند.
بالاخره بيلي در سال 1993 ذكر كرد كه كمك حتي نيروهاي كاري با مهارت و انگيزه كاني ممكنه كم و محدود باشد اگر كارها داراي ساختار مشخصي باشند و يا برنامه ريزي شده باشند. چون در اين مواقع كاركنان كارشان را بهتر از هركس ديگر مي‏شناسند و فرصت استفاده از مهارتها و توانايي‏هايشان را براي طراحي روش‏هاي بهتر اجرا در رابطه با نقششان (نقشي و يا كاري كه در سازمان بر عهده دارند) ندارند. بنابراين كارهاي HRM مي‏تواند همچنين كار شركت را تحت تاثير قرار دهد. و ساختار سازماني كه همكاري را در ميان كاركنان تشويق مي‏كند و به آنها اجازه مي‏دهد تا به هر صورت كه كارشان بهتر انجام مي‏شود را گسترش دهند. تيمهاي عملي، گرداننده كار و چرخه‏هاي كيفي همه مثالهايي از ساختارها مي‏باشند. بنابراين به طور واضح اين مقاله تجربي پيشنهاد مي‏دهد كه رفتار كاركنان درشركت تاثيرات مهمي در كار سازمان دارد و كارهاي مديريت منابع انساني مي‏توانند كار كاركنان را چه به صورت فردي و يا گروهي تحت تاثير قرار دهد. البته با تاثير گذاري بر روي انگيزه و مهارت كاركنان و ساختارهاي سازمان كه به كاركنان اجازه خواهد داد كه آنگونه كه بهتر مي‏دانند كارشان را انجام دهند.


بنابراين اگر اينگونه است كارهاي شركت HRM بايد حداقل وابسته به هر بعد از كار باشد اول اينكه اگر كارهاي HRM تلاش دلخواه كاركنان را افزايش مي‏دهد انتظار است كه آن نتايج را مستقيماً تحت تاثير قرار دهد. مانند سرمايه برگشتي و توليد كه كاركنان كنترل مستقيم بر آن دارند دوم اينكه اگر سرمايه برگشتي سرمايه گذاري‏هاي در كارهاي HRM هزينه‏هاي واقعي شان را افزايش دهد سرمايه برگشتي كاركنان كمتر و توليدات بيشتر خواهد شد كه در برگشت بايد اجراي مالي شركت را افزايش دهد. بنابراين در پيش‏بيني مدل برآوردي كه بر روي اين متغيرهاي وابسته متمركز شده بازنگري‏ها را از مقاله تجربي كه بر روي بررسي كار قبلي و تاثير كارهاي HRM بر روي سرمايه برگشتي كاركنان و توليد و اجراي مالي شركت متمركز شده است.
كار قبلي تجربي:
كارهاي فردي يا مشخصي HRM و كار شركت
سرمايه برگشتي: در كار قبلي ويژگي‏هاي هردو انحرافات شخصي كاركنان و مقدار سرمايه برگشتي سازمان را بررسي مي‏كرد گرچه بيشتر كار قبلي بر شكل دهنده آن متمركز شده بود. به عنوان مثال فيلدمن و آرنكو در سال 1982 بيرين و موبلي در سال 1983 و كاتن و تاتل در سال 1986 به اين نتيجه رسيدند كه احساس امنيت در كار، وجود يكپارچگي، سطح پاداش، رضايت از كار، مدت زمان تصدي سازمان، و متغيرهاي ديگري مانند سن، جنس، تحصيلات، وابستگي‏ها، پذيرش‏هاي سازماني، آيا كار انتظارات شخص را برآورده مي‏كند و بيان هدف براي جستجوي كار ديگر، پيش‏بيني اخراج كارمند نتيجه گرفتند و شاريژن در سال 1992 فهميد كه درك درست از فرهنگ سازمان سرمايه برگشتي را تحت تاثير قرار مي‏دهد. بنابراين منطق تئوري براي بررسي تاثيرات كارهاي HRM بر سرمايه برگشتي در تاثيرشان براي اين عوامل فردي قرار گرفته است. بر طبق بررسي‏هاي كاسيو و متكبوي در سال 1985 مداخلات پربار در زمينه كار و بازنگري‏هاي واقعي كار در كاهش سرمايه برگشتي كه قبلاً ذكر شد موثر مي‏باشند.
توليد: تحقيق در زمينه تاثير كارهاي HRM بر روي توليدات سازماني بسيار گسترده مي‏باشد. كاتچر جرشنفلد در سال 1991 متوجه شد كه ارتباطات تبديل كار را مي‏پذيرند (منظور آنهايي كه شركت را تاكيد مي‏كنند و تجزيه، تحليل آن را مورد بحث قرار مي‏دهند) هزينه‏هاي كمتر دارند. و جروبحث كمتر مي‏باشد و توليدات بيشتر مي‏شود. و برگشتي بيشتري براي ساعات كار مستقيم نسبت به ارتباطات كار مشورتي قديمي كه شركت‏ها استفاده مي‏كردند. در سال 1985 وبر، كچان و كاتز خاطرنشان كردند كه سيستم‏هاي ارتباطات صنعتي كارآمد كه در شركت‏هايي كه داراي شكايات كمتر، انضباط بيشتر و غيبت كمتر مي‏شود اطلاق مي‏گردد كه باعث افزايش كيفيت محصول و كارآمد كار مستقيم مي‏شود. و كاتز، كچان و كفي در سال 1987 نشان دادند كه شماري از تمرينات كاري مرسوم موجب افزايش محصول مي‏شود و در سال 1983 كاتز، كچان و كبيل مراسكاتسر متوجه شدند كه كيفيت مدت زمان كار، كيفيت چرخشها و تيم‏هاي مديريت كار توليد را افزايش مي‏دهند. در سال 1994 بارتل يك خط ارتباطي بين پذيرش برنامه‏هاي آموزشي و افزايش توليد وجود دارد. در سال 1987 هالزر فهميد كه با استخدام افراد بيشتر توليد نيز بيشتر مي‏شود. گازو، جت و كاتول در سال 1985 كه جزو تحليل گران جفره بودند بيان كردند كه آموزش، انعقاد جلسات هدفند و طراحي سيستم‏هاي اجتماعي- تكنيكي تاثيرات مهم و مثبتي در افزايش توليدات دارد. و مطمئناً ارتباطي بين سيستم‏هاي محركي پاداش و افزايش محصول نيز وجود دارد. بالاخره، سرمايه برگشتن كاركنان همچنين نيز تاثير مهمي در توليدات سازماني دارد.
انجام كارهاي مالي منسجم: تعدادي از نويسندگان خطوط ارتباطي بين كارهاي شخصي HRM و كارهاي مالي منسجم را كشف كرده‏اند. كاسيو در سال 1991 و فلامهولتز در سال 1985 بحث كردند كه سرمايه‏هاي مالي برگشتي كه در كارهاي پيشرفته HRM با سرمايه‏گذاريها جمع مي‏شوند. به طور كلي معتبر مي‏باشند. متشابهاً كار در زمينه استفاده از تحليلات به اين نتيجه خاتمه يافته كه ارزش يك تقسيم استاندارد كار كارمند را كه برحسب دلار سنجيده مي‏شود افزايش مي‏دهد كه برابر با 40درصد از حقوق مي‏باشد. همچنين توجهات سازماني به كار مديريت منابع انساني مي‏تواند باعث افزايش توليد شود كه در جاي خود قابل توجه است. گرچه اكثر كارهاي تجربي در مورد اين موضوع در آزمايشگاهها انجام شده است. در سال 1992 بكر و هاسليد نشان دادند كه اطلاعات زمينه‏اي نشان مي‏دهد كه SD در حقيقت ممكنه در افزايش 40درصد حقوق موثر باشد. متشابه اين كار در سال 1993 روزل و تريزترا متوجه شدند كه يك ارتباط مثبت و مهمي بين افزايش استخدام، اعتبار تست‏هاي انتخابي و استفاده از روش‏هاي رسمي انتخاب و سودهاي شركت وجود دارد. و در سال 1985 پاور، روزل و راسل نشان دادند كه خط ارتباطي بين پذيرش برنامه‏هاي آموزشي كارمندان و كارهاي مالي وجود دارد. استفاده از ارزيابي‏هاي كار و اتصال ارزيابي‏ها و پاداش‏ها همچنين با قابليت سوددهي بيشتر شركت همراه است.


محدوديت‏هاي كارهاي تجربي قبلي:
به طور خلاصه كار تجربي قبلي نشان داد كه استفاده از كارهاي مديريت منابع انساني كارآمد اجرا يا انجام كارهاي شركت را نيز افزايش مي‏دهد. مخصوصاً افزايش استخدام، انتخاب، روشهاي آموزشي، تقسيم اطلاعات رسمي، ارزيابي موضوع، طراحي كار، روشهاي شكايات، برنامه‏هاي همكاري مديريت كار و ارزيابي انجام كار، پيشرفت، سيستم‏هاي تحريكي پاداش و لياقت كاركنان به طور گسترده با نتايج با ارزشي در سطح شركت ارتباط دارند. اين خط مشي‏ها و روش‏ها به عنوان كارهايي با اجراهاي عالي شناخته شده‏اند و طرحي است كه من در اينجا آن را پذيرفتم.
به هرحال اگر قرار است اين تحقيق پيشرفت پيدا كند چندين محدوديت جدي در كار تجربي قبلي بايد مورد توجه قرار گيرد. دوتاي آنها در زمينه روش شناسي مي‏باشند و يكي شامل انتشار بررسي‏هاي اندازه‏گيري و مفهومي مي‏شود. اولين انتشار پتانسيل همزمان‏بيني تمرينات كاري با اجراي عالي و كارهاي مالي منسجم مورد توجه قرار مي‏دهد. در اين خط از تحقيق مشكل شيوع اطلاعات بخشي مي‏باشد. به عنوان مثال، اگر شركت‏ها با تشكيلات بالاتر از نظر سيستمي احتمال بيشتري وجود دارد كه تمرينات كاري با اجراي بالاتر را بپذيرند.
پس اينگونه برآوردهاي همزمان از تاثير اين كارها بر اجراي شركت مبالغه آميز خواهد بود. پس به بيان ديگر اينگونه است كه شركتها با تشكيلات پايين‏تر به عنوان يك راه‏حل به تمرينات كاري با اجراهاي عالي برمي‏گردند پس اگر اينگونه باشد برآوردهاي بخشي تاثيرات درست از تمرينات HRM براي اجراي شركت كتمان خواهد كرد. اين فرم از ارتباطات همزمان كمتر قابل توجه است البته در مورد سرمايه‏هاي برگشتي و توليدات شركت چون اين متغيرها احتمال ندارد كه به طور گسترده انتخاب تمرينات كاري با اجراي بالا را تحت تاثير قرار دهند. به هر حال، خط مستقيم بين سودهاي شركت و موجوديت منابع راكد براي سرمايه‏گذاري در چنين تمريناتي مي‏باشد. و آسان است كه كارهاي مالي شركت را كه داراي چنين تاثيراتي مي‏باشند را تصور كنيم. مشكل دوم روش‏شناسي مربوط به جمع آوري اطلاعات را از طريق پرسشنامه‏ها مي‏باشد. چون بررسي پاسخ‏ها به طور كلي نمونه‏هاي انتخابي خود: انتخابي يا پاسخ متمايل همچنين نتايج را تحت تاثير قرار مي‏دهند. اكثر فرمهاي مشترك انتخاب زماني كه قابليت پاسخ‏گويي به پرسشنامه به هر دو هم كارهاي مالي شركت و هم ارائه تمرينات كاري با اجراي عالي وابسته است اتفاق مي‏افتد. بدون دانستن اين خطوط ارتباطي مستقيم محقق نمي‏تواند تاثير اين تمرينات را برروي اجراها بفهمد. علي‏رغم اين مقاله پيشرفته كه خود را به تصحيح يا درستي آماري انتخاب اختصاص داده تصحيح به ندرت در كار قبلي كار شده است.
سيستم‏هاي كارهاي HRM و مفهوم كار ناگهاني
سومين محدوديت مهم كار قبلي توجه مفهومي گسترده‏اش بر روي تمرينات كاري با اجراهاي عالي تكي مي‏باشد. و مشكلات ذاتي سنجش كه بر تمركز بر روي سيستم چنين تمرينهايي بي تاثير نبود. تمركز بر روي تمرينات فردي هم بي‏تكليفي‏هاي روش‏شناسي و هم تئوري را نشان مي‏دهد. زماني در دو تحقيق اخير و عقل قراردادي پيش‏بيني مي‏كند كه شركت‏هايي كه تمرينات كاري با اجراهاي عالي را مي‏پذيرند در يك منطقه احتمال بيشتر و در مناطق ديگر نيز احتمال دارد كه از آنها استفاده كند. بنابراين، براي گسترش هر مثال تك نشان مي‏دهد كه شركت تمايل زيادي به سرمايه گذاري در تمرينات كاري با اجراهاي عالي را دارد. و برآوردها از تاثير تمرينات مخصوص بر روي سطح شركت متمايل خواهد بود. اين تمايل احتمالي محدوديت مهم براي خط تحقيق نشان مي‏دهد كه تلاش مي‏كند كه تاثير عمل منابع انساني را بر روي سطح شركت را برآورد كند و كل اين برآوردهاي فردي ممكنه به طور چشمگير شركتشان را بر روي اجراي شركت (كار شركت) به طور اغراق آميز بيان كند. پتانسيل براي تمايل كه با تمركز بر روي سياست‏هاي فردي جمع شده بر روي چندين جدول گم نشده است، كه اخيراً اطلاعات بر روي سيستم تمرينات كاري با اجراهاي عالي با نتايج ارزيابي شده سطح شركت به يكديگر متصل كرده است. به عنوان مثال، ديلني به استفاده گسترده از مديريت منابع پيشرفته انساني كه تلاش مي‏كند يك تاثير منفي و قوي بر روي سرمايه برگشتي سازماني در بخش صنعتي دارد پي برد. رايچ نيوزكي، شاو و پرنوشي در سال 1993 از اطلاعات طولي از سي نفشه استفاده كرد تا تاثير همكاري و بدست گذاري تمرينات HRM را بفهمد كه تاثيرات مثبت و مهمي در توليدات سازماني دارند. متشابه اين كار در سال 1994 آرتور در حداقل 30 تحقيق متوجه شد كه سيستم‏هاي منابع انساني كه پذيرش دارند، بيشتر به گسترش پذيرش كارمند و داشتن سرمايه برگشتي و نزاع كمتر و توليد بيشتر تاكيد دارند در صورتي كه شركت‏هايي كه بر طبق سيستم‏هاي كنترل اداره مي‏شوند بر كارآمدي و كاهش هزينه‏هاي كار تاكيد دارند. بالاخره مكشوفي در سال 1995 فهميد كه گروههاي تمرينات HRM سازگار با توليدات بيشتر و كيفيت در 62 طرح مي‏باشد.
به هر يك از اين تحقيقات اگر ما نگاهي بيندازيم فقط به تاثير سيستم‏ها تمرينات كاري با اجراي عالي بر سرمايه برگشتي كارمندان و توليدات توجه دارد. و تحقيق بر روي خطوط ارتباط بين سيستم‏هاي تمرينات كاري و كارهاي مالي منسجم بسيار محدود است. در سال 1988 كراوتز و اسكاستر در سال 1986 تلاش نمودند با توجه به شاخص‏هاي حسابداري سودهاي شركت اطلاعات را بر روي مديريت منابع انساني پيشرفت مطابقت دهند. گرچه هر دو نويسندگان به اين نتيجه رسيدند كه تمرينات پيشرفته‏تر HRM با اجراي بيشتر همراه است. تحليلات هر بررسي محدود به ارتباطات ساده رفتاري مي‏شود. و بنابراين متغيرهايي مانند اندازه شركت يا كارخانه را كنترل نمي‏كنند. در سال 1990 ايچنيوزكي به اين نتيجه رسيد كه استفاده از تمرينات پيشرفته HRM همراه با توليد بيشتر و كارهاي مالي بيشتر در 65 واحد تجاري همراه بود. اما به واسطه محدوديت‏هاي اطلاعاتي او همچنين قادر نبود كه انتشارات همزمان بين تمرينات HRM و اجراي شركت را حل كند يا نتايج ماوراي فقط يك بخش صنعتي تهيه كند.
به طور خلاصه گرچه مقاله‏هاي تجربي به طور كلي بر تاثير تمرينات كاري با اجراي عالي فقط توجه مي‏كند. اما كار قبلي محدود به تمرينات ارزيابي شده متغيرهاي وابسته و متني صنعتي مي‏شد. به عنوان مثال، فهميدن اين كه سيستم‏هاي تمرينات كاري سرمايه برگشتي يا توليد را تحت تاثير قرار مي‏دهند لزوماً بدين معني نيست كه اين تمرينات هيچ تاثيري بر سود شركت نخواهند داشت. و كشف تمرينات كاري با اجراي مالي فقط قابليت سود دهي را تحت تاثير قرار مي‏دهند و انتشارات مهمي از فرايند را در ميان آنهايي كه كارهاي مالي را تحت تاثير قرار مي‏دهند درخواست مي‏كند. اين احتمال وجود ندارد كه كار قبلي اين بررسي شامل كل كارهاي منابع سازماني، و بررسي آن كارها در دوره‏هايي از تاثيرشان بر روي هر دو هم نتايج استخدام فوري و هم كارهاي منسجم مالي شود. كه در متن صنايع و شركت‏هاي بزرگ صورت گرفته باشد. خلاصه‏اي از حدسيات اوليه من در زير آمده است.
حدس a1: سيستم‏هاي تمرينات كاري اجراهاي عالي سرمايه برگشتي كارمند را كم مي‏كند و توليدات را افزايش مي‏دهد و همچنين كارهاي مالي منسجم را.
حدس b2: در صورت وجود ارتباط بيني كارهاي مالي منسجم و سيستم‏هاي تمرينات كاري با اجراي بالا رشد سرمايه برگشتي كارمندان و توليد در حد ميانه است.
حدس دوم به يكي از اولين تست‏هاي تجربي از مقاله‏هاي متعدد تئوري اجازه خواهد داد تا اهميت براي كاري تركيبي شركت قرار دهد و بين تمرينات منابع انساني همانند بين آن تمرينات و استراتژي رقابتي شايستگي ايجاد كند. در سال 1988 بر و مشالمن اولين اين تكميلات را توصيف كردند البته به عنوان شايستگي دروني. پيشنهاد اوليه‏شان اين بود كه كار شركت تا اندازه‏اي زياد خواهد شد كه شركت‏ها تمرينات مديريت منابع انساني را بپذيرند كه از يكديگر نيز حمايت كنند. متشابهاً در سال 1987 استرتن بحث كرد كه بايد يك منطق پايه‏اي براي سيستم تمرينات HRM در شركت باشد كه عمليات‏ها و تمرينات مشخص را با هم جور كند. در سال 1994 استرمل فهميد كه شركت‏ها بايد كارمندان خود را مورد ارزيابي قرار دهند. به عنوان مثال: بهتر است كه از كارمندان موقتي يا پاره‏وقت استفاده كنيم يا خير و يا بهتر اينست كه در تمرينات كاري مرسوم سرمايه‏گذاري كنيم مانند آموزش مهارتها و يا پاداش‏هاي تحريك كننده.
با يك توجه محسوس در مورد كارمندان مي‏توان انتظار داشت هسته محكمي از كارمندان به وجود آيد. بنابراين، افزايش احتمالات كه يك شركت سودهايي كه باسرمايه‏گذاريها در آموزش جمع شده بدست آورد. و استفاده از كارمندان ترجيح داده شده و همچنين استفاده از پاداش بعنوان يك محرك ممكنه همچنين كارمنداني با كارايي بالا جذب كند. چون تمام چيزهاي ديگر مساوي است. كارمندان در چنين شركت‏هايي سودهايي بالاتري دريافت خواهند كرد كه با توليدات بيشترشان معمولاً يكسان است. متشابهاً، برگشت‏ها از استفاده از روش‏هاي انتخاب معتبر احتمال دارد كه بيشتر شود بخصوص زماني كه ارزيابي اجراي شركت و سيستم‏هاي پاداشي محرك تشخيص داده مي‏شود و به كارمندان خوب براي انجام خوب كارهايشان پاداش داده مي‏شود و سيستم‏هاي پاداشي محرك بايد بهتر اجرا شود بخصوص زماني كه با ارزيابي‏هاي اجراهايي با كيفيت بالا متصل است. سيستم پيشرفته داخلي يك محرك قوي براي كارمندان خواهد بود تا با شركت حركت كنند بخصوص زماني كه پاداش‏هاي محرك مخصوص و سيستم‏هاي ارزيابي كار با هم تركيب مي‏شود. و مي‏تواند برگشت‏ها را از سرمايه‏گذاريها در فعاليت‏هاي پيشرفته كارمندان افزايش دهد. بالاخره از جمله تاثيرات استفاده از سيستم‏هاي همكاري كارمندان زياد خواهد شد اگر كارمندان كارشان را خوب بشناسند و بدانند كه در مقابل انجام كار پاداش مي‏گيرند كه مطمئناً احتمال پيشرفتشان بيشتر مي‏شود. بنابراين:
حدس 2 تكميل و يا تركيب تمرينات كاري با اجراي عالي سرمايه كاري كارفه‏اي را كاهش مي‏دهد و توليدات و كارهاي منسجم مالي را افزايش مي‏دهد.
شكل دوم تكميل برد و مشالمن كهيك مناسبت خارجي است. در بخش سيستم تمرينات HRM شركت و استراتژي رقابتي‏اش اتفاق مي‏افتد. اين تصور وجود دارد كه كار شركت زياد خواهد شد با ترتيب تمرينات HRM و استراتژي رقابتي كه در سالهاي اخير به شهرت قابل قبولي رسيده است و در حقيقت ماخذ خيلي از ارتباطات اخير در اين زمينه بوده است. بعلاوه مقاله‏هاي پيشرفته نشان مي‏دهند كه شركت‏ها تلاش زيادي مي‏كنند تا تمرينات HRM با استراتژي‏هاي رقابتي مطابقت دهند. به عنوان مثال در سال 1989 جكسون و اسكولروريور فهميدند كه شركت‏هايي كه استراتژي مرسوم كه از تمرينات HRM استفاده مي‏كنند را دنبال مي‏كنند كه به طور گسترده از روش‏هاي تركيبي استفاده مي‏كنند.
انسل و دين در سال 1992 و 1994 فهميدند كه مديريت منابع انساني با نوع سيستم صنعتي متفاوت است. و همچنين ويژگي‏هاي كاري شخصي و محيط شركت. گرچه كه هيچ كار تجربي پيشنهاد نمي‏دهد كه شركت‏ها مناسبت بيروني بهترش كارايي بالاتر را نشان دهد. انتظاراتي كه آنها بايد حدسي آخري مرا آماده كنند.
حدس سوم: سيستم تمرينات كاري با اجراي عالي همراه با استراتژي‏هاي رقابتي‏اش سرمايه برگشتي كارفه را كم كرده و توليدات و كارهاي منسجم مالي را افزايش مي‏دهد.
جنبه‏هاي مناسب داخلي پيشنهاد مي‏دهند كه پذيرش سيستم تركيبي داخلي تمرينات كاري با اجراي عالي باعث اجراي بهتر كار خواهد شد، بايد ممكن باشد كه بهترين تمرينات HRM را تشخيص دهيم آنها پذيرش‏هايي كه به طور كلي منجر به نتايج بهتر در سطح شركت مي‏شود. جنبه‏هاي مناسب خارجي انتشارات تصوري افزايش مي‏دهند و آيا خط مشي منابع انساني مخصوص مي‏تواند به عنوان بهترين تمرين توصيف شود. و يا آيا به جاي اثر هر تمرين مي‏تواند فقط در متن احتمالات محيطي يا استراتژيكي شركت تعيين شود. گرچه كار قبلي مجبور بود كه يك تست مستقيمي از اين فرضيه‏هاي رقابتي تهيه كند. تحقيق كنوني تاثيرات مهم قوي براي پذيرش تمرينات كاري با اجراي عالي اعتقاد به بهترين تمرينات را وام مي‏دهد.
بحث در مورد اينكه كار شركت قرار است زياد شود تا حدي كه تمرينات HRM شركت با استراتژي رقابتي‏اش جور شود. در حقيقت حدس‏هاي مناسب داخلي و خارجي ممكنه با همديگر تركيب شوند. تمام شركتهاي ديگر كه شرايط يكساني دارند از تمرينات كاري با اجراي عالي استفاده مي‏كنند و مناسبت‏هاي داخلي خوب به نتايج مثبتي براي تمام شركتها منجر خواهد شد. به هر حال در حاشيه، شركتهايي كه تمرينات كاري‏شان به احتمالات محيطي و استراتژيكي مخصوص متصل مي‏كنند بايد بتوانند كه سودهاي اجرايي اضافي را بفهمند. به عنوان مثال، اكثر شركتها بايد از كاربرد تست‏هاي انتخابي رسمي سود ببرند. گرچه نتايج چنين تست‏هايي براي انتخاب انواع مختلف افراد نيز استفاده شود. البته با آن تفاوتهايي كه شايد مربوط به استراتژي رقابتي باشد. با وجود اين، استفاده از ارزيابي‏هاي كاري رسمي و سيستم‏هاي پاداشي تحريك كننده براي افزايش كارشركت يافت شده است.
به هر حال، هر يك از اين تمرينات براي ظهور انواع رفتارهاي كارمندان استفاده مي‏شود. به طور خلاصه، فرايند اتصال احتمالات محيطي با تمرينات HRM ممكنه در شركتها متفاوت باشد.
اما شركتهاي ابزاري ارتباطاتي كه احتمالاً تركيبي مي‏باشند را اداره كنند. انتشار انواع داخلي يا خارجي يا هر دو نوع تاثيرات مناسب شركت مركزي است. و بعداً در اين مقاله من يك تست واضحي از اين فرضيات تهيه كنند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *